کد مطلب:276518 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:116

بشارت و مدارا هنگام مرگ
چند روایت شاهد این مطلب است از جمله: حدیث شریفی است كه در تفسیر امام عسكری علیه السلام آمده كه فرمود: مؤمن دوست دار محمد و آل او، كه علی را بعد از محمدصلی الله علیه وآله امام خویش دانسته كه الگوی او باشد و سرور خود كه سخنانش را تصدیق و افعالش را صحیح دانسته و او را اطاعت كند، و به اطاعت آن كس كه به اطاعتش در امور دین و سیاست [اداره آموزش] دعوت نموده است. هرگاه (چنین مؤمنی را) اجل حتمی كه بازگردانده نشود و قضای الهی كه مانعی جلویش نمی ایستد فرا رسد، و ملك الموت و اعوانش نزد او حاضر شوند، محمد رسول اللَّه صلی الله علیه وآله را از یك سوی و علی - سید الوصیین - را از سوی دیگر بالای سرش می بیند، و در كنار پاهایش از یك سمت حسن - نواده سیّد الانبیاء - و از سوی دیگر حسین - سیّد الشهداء - را مشاهده می كند و پیرامونش پشت سرشان خواصّ و دوستانشان كه سادات این امّت هستند در مرتبه بعد از آقایانشان آل محمدعلیهم السلام قرار دارند، پس بیمار مؤمن به آنان نظر می كند و خطاب می نماید به طوری كه خداوند صدای او را از گوش های حاضران محجوب می دارد، هم چنان كه دیدن ما اهل البیت را نیز از آن ها مخفی می نماید تا ایمانشان به آن ثواب بیشتری داشته باشد به خاطر محنت شدیدی كه بر آن ها وارد می شود.

مؤمن میگوید: پدر و مادرم فدای تو، ای رسول خداوند ربّ العزّة! پدر و مادرم فدای تو، ای وصیّ پیغمبر رحمت! پدر و مادرم فدای شما دو شیر بچگان محمدصلی الله علیه وآله و ای نوادگان و فرزندان او؛ ای دو سیّد جوانان اهل بهشت كه به رحمت و رضوان خداوند



[ صفحه 557]



نزدیك هستید! و خوش آمدید شماها خوبان اصحاب محمد و علی و فرزندانشان علیهم السلام. چقدر اشتیاق دیدارتان را داشتم و اكنون به شدّت از دیدارتان خوشحالم. ای رسول خدا! اینك ملك الموت به بالینم حاضر است و تردید ندارم كه در دل او بزرگ هستم به خاطر موقعیت شما و موقعیت برادرتان، پس رسول خداصلی الله علیه وآله می فرماید: همین طور است.

سپس رسول خداصلی الله علیه وآله به سوی ملك الموت متوجه می شود و می فرماید: ای ملك الموت! سفارش خداوندی را در احسان به پیروِ ما و خادم ما و محبّ ما و ایثارگر ما [بر هر چیز دیگر] رعایت كن. ملك الموت گوید: ای رسول خدا! به او بفرمایید كه به آنچه خداوند برایش در بهشت مهیا كرده نظری افكند. رسول اكرم صلی الله علیه وآله به او فرماید: به بلندی نگاه كن، پس نظر می افكند بر آنچه اندیشه ها آن را درنیابند و به حدّ و حساب نیایند. آن گاه ملك الموت می گوید: چگونه آسان نگیرم بر كسی كه آن ثواب او است و این محمد (و عترت او) دیدار كنندگانش. ای رسول خداصلی الله علیه وآله! اگر خداوند مرگ را گرنه ای قرار نداده بود كه به بهشت نرسد مرگ آن كه از آن بگذرد، روح او را نمی گرفتم. ولی خادم و دوستت تأسّی جوید به تو و به سایر پیغمبران و رسولان و اولیای خدا كه به حكم الهی مرگ را چشیدند.

سپس محمدصلی الله علیه وآله می فرماید: ای ملك الموت! بگیر برادرمان را كه به تو تسلیم كردیم و سفارش خیر را درباره اش بپذیر.

آن گاه آن حضرت و همراهانش به سوی باغ های بهشت بالا روند در صورتی كه حجاب و پرده از چشم آن مؤمن بیمار كنار رفته باشد، پس آن ها را در جایگاه خودشان می بیند پس از آن كه پیرامون رختخوابش بودند، می گوید: ای ملك الموت بشتاب بشتاب روح مرا بگیر و این جا مرا مگذار كه از دوری محمد و عترت او صبر ندارم، مرا به آن ها ملحق ساز. در این هنگام ملك الموت روح او را می گیرد، و همچون مویی كه از آرد بركشند جان او را از كالبد برآورد. و اگر شما او را در شدّت می بینید در حقیقت او در سختی نیست، بلكه در راحتی و لذّت است و چون او را در قبر گذارند افراد ما را آن جا می یابد.

و هنگامی كه منكر و نكیر به سراغش بیایند، به یكدیگر گویند: محمد و علی و حسن و



[ صفحه 558]



حسین علیهم السلام و نیكان اصحابشان نزد این شخص حاضرند، باید برای آن ها كوچكی كنیم. سپس می آیند بر محمدصلی الله علیه وآله جداگانه یك سلام می كنند و بر علی علیه السلام جداگانه یك سلام می كنند، سپس بر حسنین علیهما السلام با هم یك سلام می كنند و آن گاه سلامی بر تمام یارانی كه همراه ما می باشند، می نمایند.

بعد از آن گویند: دانستیم ای رسول خدا كه از خادم و پیروِ خودت دیدن كردی، و اگر چنین نبود كه خداوند می خواهد فضیلت او را برای فرشتگانی كه حضور دارند و فرشتگانی كه بعداً جریان را خواهند شنید آشكار سازد، از او سؤال نمی كردیم، ولی امر الهی را باید امتثال كرد.

آن گاه از او می پرسند: خدای تو كیست؟ دین تو چیست؟ و پیغمبر تو كیست؟ و امام تو كیست؟ و قبله ات كدام است؟ و برادرانت كیانند؟ می گوید: اللَّه، پروردگار من است و محمدصلی الله علیه وآله پیغمبر من است و علی علیه السلام جانشین محمدصلی الله علیه وآله امام من و كعبه، قبله ام و مؤمنان، پیروان محمد و علی و آل آن ها، دوستان ایشانند و دشمنان معاندان ایشان برادران منند. و شهادت می دهم كه جز خدای یكتا معبودی نیست. و خداوند شریك ندارد و گواهی می دهم كه محمد بنده و فرستاده او است، و این كه برادرش علی ولیّ خدا است، و آن ها كه از پاكیزگان عترتش برای امامت نصب كرد، خلفای امّت و والیان برحقّ و قیام كنندگان به عدل می باشند. پس (نكیر و منكر) گویند: بر این باور زندگی كردی، و بر همین مُردی و بر همین عقیده - ان شاء اللَّه - برانگیخته خواهی شد و با آن كس كه ولایتش را داشته ای در منزلگاه كرامت و قرارگاه رحمت الهی خواهی بود.

می گویم: وجه استشهاد به این روایت شریف كه نكات جالبی دارد این كه مؤمن به آن مكرمت ها و سعادت ها و نعمت های بزرگ می رسد به سبب چهار امر: موالات و پیروی پیغمبر و ائمه اطهارعلیهم السلام و خدمت به آن ها و محبّت به ایشان و مقدّم داشتن آن ها بر دیگران. چنان كه از فرموده حضرت كه: در احسان به پیروِ ما، و خادم ما، و محبّ ما، و ایثارگر ما [بر هر چیز دیگر] رعایت كن... استفاده می شود.

و تردیدی نیست كه این چهار صفت در دعا كننده برای مولایمان صاحب الزمان علیه السلام جمع است، زیرا كه دعا برای آن جناب نوعی از پیروی و خدمت و محبّت به امامان است



[ صفحه 559]



و نیز ایثار كردن ایشان در دعا بر سایر افراد می باشد.

و نیز بر این مطلب دلالت می كند تمام آنچه در بشارت ها برای مؤمن در اخبار بسیار وارد شده كه در فروع كافی - باب ما یعاین المؤمن والكافر عند موته - [1] و مجلّد سوم بحار [2] و غیر این ها آمده. و ما به یك حدیث از كافی اكتفا می كنیم كه برای عارف سالك بس است و هركه مایل باشد به كتاب های مزبور مراجعه نماید.

در كافی از محمد بن یحیی، از احمد بن محمد، از ابن سنان، [3] از عمار بن مروان است كه گفت: شخصی كه از حضرت ابی عبد اللَّه صادق علیه السلام شنیده بود، برایم نقل كرد كه آن حضرت فرمود: به خدا سوگند! از شما قبول می كند و سوگند به خدا كه شما را می آمرزد، میان هر یك از شما و جایگاهی كه بر آن مورد غبطه است و خوشی و روشنی چشم در آن است جز اینقدر فاصله نیست كه جانش به این جا رسد - و با دست به گلویش اشاره كرد - آن گاه فرمود: وقتی چنین شود و به احتضار برسد، رسول خدا و علی و جبرئیل و ملك الموت علیهم السلام نزد او حاضر گردند. آن گاه علی علیه السلام به او نزدیك می شود و می گوید: یا رسول اللَّه! این شخص ما خاندان را دوست می داشت پس او را دوست بدار. و رسول خداصلی الله علیه وآله به جبرئیل می فرماید: این شخص خدا و رسول او و خاندانش ار دوست می داشته پس او را دوست بدار. و جبرئیل به ملك الموت می گوید: این كسی است كه خدا و رسول و خاندانش را دوست داشته است پس او را دوست بدار و بر او آسان بگیر، پس ملك الموت به او نزدیك می شود و می گوید: ای بنده خدا! آزادی كردنت را گرفتی؟ تذكره تبرئه خود را گرفتی؟ در زندگی دنیا به عصمت كبری متمسّك شدی؟ فرمود: پس خداوند او را توفیق می دهد كه می گوید: آری. سؤال می كند: آن چیست؟ می گوید: ولایت علی بن ابی طالب علیهما السلام.



[ صفحه 560]



ملك الموت گوید: راست گفتی، و از آنچه حذر داشتی خداوند تو را از آن ایمن نمود، و به آنچه امیدوار بودی رسیدی، مژده باد تو را به سلف صالح مرافقت با رسول خدا و علی و فاطمه علیهم السلام.

سپس به آسانی روحش را می گیرد، و بعد كفنش از بهشت و حنوطش از مشك اذفر از بهشت نازل می گردد، كه به آن كفن و حنوط تجهیز، و آن گاه با حُلّه زردی از حُلّه های بهشتی پوشانده می شود، و چون در قبرش قرار دهند دری از درهای بهشت برایش گشوده می شود كه از نسیم ملایم و بوی گل های آن بر او برسد.

سپس به مقدار یك ماه، راه از پیش رویش و از سمت راست و سمت چپش وسعت داده می شود، آن گاه به او گفته شود: همچون عروسی كه بر رختخوابش آرام گیرد، آسوده بخواب. بشارت باد تو را به آسایش و استراحت و بهشت و نعمت، و پروردگاری كه (بر تو) غضبناك نیست. آن گاه آل محمدعلیهم السلام را در جنان رضوی دیدار می كند، با ایشان از غذایشان می خورد و از آبشان می آشامد، و با آنان در مجالسشان سخن می گوید، تا آن هنگام كه قائم ما اهل البیت بپاخیزد و چون قائم ما بپاخیزد، خداوند تعالی آنان را برانگیزد، پس لبیك گویان گروه گروه به سویش می آیند. در آن هنگام باطل جویان به تردید افتند و هتك كنندگان حرمت های الهی از هم پاشیده شوند - كه اندك خواهند بود - عجله كنندگان هلاك گردند و آن ها كه فرج را نزدیك دانند نجات یابند. از این جهت است كه رسول خدا به علی علیهما السلام فرمود: تو برادر منی و وعده من و تو وادی السلام باشد. [4] .

وجه استشهاد به این روایت این كه، پیش تر اشاره كرده ایم، و نیز بیان خواهیم كرد كه دعا برای حضرت قائم علیه السلام و تعجیل فرج آن حضرت مایه كمال ایمان و ثبوت آن تا هنگام مرگ می باشد. پس سبب غیر مستقیم است برای رستگاری به این فضیلت، اضافه بر این كه خود این دعا تمسّك به عصمت كبری - یعنی ولایت علی بن ابی طالب علیهما السلام - است، پس سبب رسیدن به این مقام می باشد.

و نیز از دلایل این موضوع روایتی است كه در اصول كافی به سند صحیحی از ابن



[ صفحه 561]



ابی عمیر از حكم بن مسكین از حضرت ابی عبد اللَّه صادق علیه السلام كه فرمود: هركس به مؤمنی سروری رساند خداوند - عزّوجلّ - از آن سرور مخلوقی می آفریند كه به هنگام مرگ دیدارش كند و به او گوید: مژده باد تو را ای دوست خدا به كرامت و رضوان او. و هم چنان با او خواهد بود تا این كه داخل قبرش شود، باز همان سخن را گوید و چون از قبرش برخیزد باز آن سخن را تكرار نماید. سپس همواره با او بماند و در مواقع ترس او را مژده دهد و همان سخن را بگوید. مؤمن از او پرسد: تو كیستی خدایت رحمت كند؟ می گوید: من آن سرور و شادمانی هستم كه بر فلانی وارد ساختی. [5] .

می گویم: وجه دلالت این كه: بدون تردید مولایمان صاحب الزمان و پدران گرامی اش علیهم السلام از این دعا خرسند و مسرور می شوند، پس این ثواب به نحو اتمّ بر آن مترتب است.


[1] الكافي: 128:3.

[2] بحار الانوار: 173:6.

[3] منظور از ابن سنان در اينجا محمد بن احمد بن سنان است كه از عمار بن مروان روايت مي كند - چنانكه در رجال كبير و منتهي المقال تصريح شده است - مي گويم: اقوي - به پيروي از عده اي از محققين - آن است كه به روايت محمد بن سنان اعتماد شود و او مورد وثوق و اطمينان است چنانكه سيد اجل علي بن طاووس و ديگران گفته اند، و محمد بن يحيي همان معروف به عطار است و احمد بن محمد همان ابن عيسي اشعري قمي مي باشد و عمار بن مروان مولي (=وابسته) بني ثوبان است و همگي آن ها - چنانكه علماي رجال گفته اند - ثقه هستند. (مؤلف).

[4] فروع كافي: 128:3.

[5] كافي: 191:2.